برای داشتن یک زندگی آرام گاهی باید به این توجه کرد که چه چیزی ما را از این آرامش دور میکند؟
مثلا در خانه ما، همه لپ تاپ دارند. موبایل دارند. بعضی وقتها آیپد هم کاربردهایی دارد! اوه یادم رفت تلویزیونهای هوشمند را بگویم که برای خودشان یک پارچه کامپیوتر هستند! حالا شما فکرش را بکنید که اگر هر کسی نیم ساعت هم با هر کدام از اینها مشغول شود، دیگر زمانی برای ارتباط برقرار کردن با دیگران باقی میماند؟ جواب این سوال یا نه هست و یا خیلی ناچیز.
سبک زندگی مدرن پیچیده است
پیچیدگی سبک زندگی مدرن با اضافه شدن هوش مصنوعی باعث شده که زندگیهای ما این روزها شبیه به گردبادی از استرس و ترس باشد. ترس عقب افتادن، ترس یاد نگرفتن! وقتی هم که به این وسایل هوشمند آنلاین وصل میشویم، برای ساعاتی از این دنیای واقعی قابل لمس خارج میشویم و در دنیای سرعت و فانتزی خود را غرق میبینیم.
زندگی آرام در دنیای مدرن
من امتحان کردم. وقتی زیاد با این دنیای دیجیتال کار میکنم، دنیای معمولی خیلی برایم آهسته است! انگار همه چیز روی دور کند پیش میرود. واقعیت اینجاست که اگر به دنبال زندگی آرام و آهسته هستیم، راز دستیابی به آرامش؛ رها کردن است. باید از این طرز فکر که همه چیز باید تحت کنترل ما باشد آن هم با شتاب کامل، دست برداریم!
رها کردن یک راز کارگشاست
رها کردن خیلی از چیزها در اصل میتواند زندگی ما را سادهتر و آهستهتر کند. البته منظورم از «آهستهتر» به نسبت شتاب بیمعنی که این روزها به همه ما تحمیل شده. وگرنه این حرکت در اصل آهسته نیست و همه چیز با ساعت کائنات حرکت می کند. همه چیز و تمام مخلوقات در یک هارمونی مرتب به سوی تکامل با یک هدف حرکت می کنند.
ما انسانها شاید تنها مخلوقاتی هستیم که به وسیله ماشین و صنعت سرعتمان را بالا بردیم. در واقع رها کردن و زندگی کردن با چرخه طبیعی طبیعت تنها راه چاره برای تجربه یک زندگی سادهتر و آرامتر است.
۵ کار ساده برای داشتن زندگی آرام و آهسته
من برای بدست آوردن تجربه زندگی آرام و آهسته تلاش کرده ام و این سبک زندگی را ادذمه خواهم داد. پنح کار ساده به من کمک کرده سبک زندگی آرامتر و آهستهتر و در نتیجه زندگی آرامشبخشتری را تجربه کنم. در این بلاگ میخواهم این ۵ کار ساده را با شما هم به اشتراک بگذارم. پس با من همراه باشید:
۱. دوری کردن از افراد منفی
اولین کار ساده برای داشتن زندگی آرام که بسیار هم مهم است، دوری کردن از افراد منفی است. ما چون مخلوقات اجتماعی هستیم به طور خودکار از انرژی و اخلاق افراد دور و بر خود تاثیر می پذیریم.
افراد منفیباف مثل دراکولا انرژی ما را میمکند و ما را تخلیه میکنند. به قولی این افراد انرژیخوار هستند. به خاطر همین است که بعد از برخورد با این افراد احساس خوبی نداریم. ما با ادامه دادن رابطه با این نوع افراد استرس غیر ضروری را وارد زندگی خود میکنیم.
این کار شدنی است
حالا فرقی ندارد این افراد میخواهند دوست باشند یا یکی از افراد نزدیک خانواده. کنار گذاشتن این افراد میتواند دردناک باشد ولی برای داشتن زندگی آرام و ساده نیاز به کنار گذاشتن این افراد داریم. وقتی که رابطه خود را با این افراد انرژیخوار قطع میکنیم، به طور خودکار فضا را برای افراد جدید که با ما همفکر هستند و فرکانس انرژی یکسانی با ما دارند، فراهم میکنیم.
افراد هم فرکانس الهامبخش هستند
در کنار این افراد احساس خوب و آرامشبخشی تجربه میکنیم. این نوع افراد الهامبخش ما هستند تا بهترین ورژن خودمان باشیم. آنها همیشه از موفقیت ما خوشحال میشوند و مشتاق شنیدن اخبار خوب هستند. این کار بسیار لذت بخش است و در ضمن باعث افزایش انگیزه در ما میشود. در کنار این افراد ما میتوانیم رشد کنیم و بدون اضطراب در مورد موفقیتها و موقعیتهای خوبی که برایمان اتفاق میافتد صحبت کنیم.
۲. انصراف از به دوش کشیدن تعهدات بیش از حد
دومین کار ساده برای داشتن زندگی آرام انصراف دادن از به دوش کشیدن تعهدات بیش از حد است. مطمئن هستم که در این یک مورد خیلی از شماها هم تجربه مشابهی مثل من دارید. در خانوادهای که من در آن بزرگ شدم همیشه از من انتظار میرفت که مشکلات را حل کنم نیاز دیگران را بر نیاز خودم ارجحیت دهم. کمکم این به شکل یک وظیفه درآمد. آنقدر با آن خو گرفتم، که این رفتار را در مورد افراد غریبه و دوستان نیز اجرا میکردم. فکر میکردم هرچه بیشتر سرویس بدهم و بیشتر بله بگویم بیشتر موفق خواهم شد.
ریشه عمیق رفتاری
این رفتار تا آنجا در من ریشه کرد که من به هر موقعیتی یا فردی که هر درخواستی از من داشت بله میگفتم. کم کم که سنم کمی بالاتر رفت احساس کردم که انرژیم بسیار تحلیل رفته و من چقدر بیش از حد احساس خستگی میکنم.
“بله”ای که هیچ سودی نداشت
این بله گفتنها نیز نه تنها کمکی به رابطه نمیکرد بلکه در خیلی از موارد نتیجه عکس داشت. با وجود اینکه من از صمیم قلبم صحبت میکردم و مسئولیت میپذیرفتم این باور در طرف مقابل به وجود میآمد که من آن کار را برای سودجویی خودم انجام میدهم.
هرج و مرج بیشتر در زندگی
از طرفی من بسیار خسته شده بودم، از طرفی هم منظورم کاملاً به اشتباه برداشته شده بود. این آن چیزی بود که بیشتر از هر چیزی مرا آزار میداد. نکته دیگر در مورد به بار کشیدن مسئولیت بیش از حد فقط باعث شده بود که زندگی من هرج و مرج بیشتری داشته باشد. زیادهروی در هر کاری از جمله قبول مسولیت، روی سلامت روابط ما تاثیر منفی میگذارد.
نه گفتن را یاد گرفتم
اینجا بود که کمکم یاد گرفتم که باید به خیلی از نیازهای افراد دور و برم نه بگویم. یکی از مهمترین دستاوردهای این تصمیم این بود که زندگی من سادهتر شد و من زمان بیشتری را برای رسیدگی به امور خودم داشتم.
نه گفتن در ابتدا آسان نبود چون هم افراد به آن عادت کرده بودند و هم اینکه چون این عادت ریشه عمیقی در ناخودآگاه من داشت باعث میشد اوایل که این تصمیم را گرفتهبودم به شدت بدون اینکه ضرورتی داشته باشد، احساس گناه کنم. در اعماق وجودم ترسی هم وجود داشت که اگر “نه” بگویم تنبیه خواهم شد.
الویت زندگی من برای داشتن سبک زندگی آرام
بعد از مدتها که روی خودم کار کردم و به خودم قبولاندم که نه گفتن هیچ اشکالی ندارد و اتفاقاً برای مرزبندی مابین خودمان و انسانها، تصمیم بسیار درست و بهجایی است. برای افزایش رفاه و آرامش خودم و پیاده کردن سبک زندگی آرام و آهسته دست بهکار شدم و این مسئله مهمترین اولویت زندگی من شد.
۳. روح و روان را از زندگی گذشته پس گرفتن
سومین کار ساده برای داشتن زندگی آرام این است که روح و روانمان را از گذشته پس بگیریم. من فکر میکنم کسی نباشد که در گذشته طعم شکست را نچشیده باشد حالا چه شکست بزرگ چه کوچک. من در گذشته اشتباهاتی کرده بودم که نتیجه آنها را نمیتوانستم تغییر دهم. این شامل روابط ناموفق و فرصتهای از دست رفته میشد. کم کم به این نتیجه رسیدم که به دوش کشیدن مشکلات قدیمی که دیگر راه حلی برایشان ندارم، فقط بار سنگینی روی دوش من گذاشته و آنها را بیجهت با خودم حمل میکنم.
حرکت رو به جلو
این کار باعث شده بود که در زندگی از حرکت به سمت جلو باز بمانم. زندگی کردن در زمان گذشته بیشتر فضای ذهن من را پر کرده بود. بنابراین فضای بسیار کمی را برای زمان حال و لذت بردن داشتم. من متوجه شدم که ما گذشته را نمیتوانیم تغییر دهیم. اما میتوانیم تجربیات گذشته را در تصمیمات آنی و آینده خود استفاده کنیم. رها کردن پشیمانی و غصه خوردن زمان گذشته به من این فرصت را داد که فضای عاطفی بیشتری برای تجربیات و فرصتهای جدید داشته باشم.
بخشیدن گذشته
کمکم یاد گرفتم که گذشته را در گذشته جا بگذارم و به طور محض در زمان حال زندگی کنم. یک زندگی جدید با چشم اندازی به آینده با استرس کمتر و آرامش بیشتر. دور ریختن گذشته در زبالهدان درست مثل جمع و جور کردن و دور ریختن اسباب اضافی که دیگر نیازی به آنها ندارم، بود. من از این تصمیم بسیار خوشحالم و امیدوارم که شما هم بتوانید گذشته خود را ببخشید.
۴. کنار گذاشتن کمال گرایی
چهارمین کار ساده برای داشتن زندگی آرام کنار گذاشتن کمالگرایی است. من بیشتر عمرم یک کمالگرا بودم. همیشه این حس در من وجود داشت که باید هر کاری را به بهترین وجه ممکن انجام دهم و اگر کاری که میکردم کمی از کمال خود پایینتر بود خودم را به شدت سرزنش میکردم. متاسفانه کمال گرایی ریشه در کودکی ما دارد که با انتظاراتی که خانواده از ما دارند ارتباط مستقیم دارد.
هر چه انتظارات بیشتر و سختگیرانهتر، کمالگرایی در بزرگسالی پر رنگ تر میشود. اما من دیگر بزرگ شده بودم و برای خودم خانم بودم. به این آگاهی رسیده بودم که کمال گرایی جز اینکه فشار مضاعفی به من وارد کند، هیچ کمکی در پیشرفت زندگی به من نمیکند.
بهترین نباش
این طرز فکر که همیشه باید همه چیز را به بهترین وجه انجام بدهم باعث میشد که کارها به کندی پیش برود و هر کاری که برای آن کلی برنامهریزی میکردم شاید به مرحله اجرا در نمیآمد. ترس از تنبیه شدن و یا قضاوت شدن زیربنای کمال گرایی در من بود. یا از این میترسیدم که بهترین نباشم و یا اینکه مورد قضاوت دیگران قرار بگیرم، البته به طور ناخودآگاه این احساس در من جاری بود.
توجه به ناخوداآگاه
سالها طول کشید تا بتوانم کمال گرایی را از ناخودآگاهم به خودآگاهم بیاورم و آگاهانه کمال گرایی و میل به اینکه از همه بهتر باشم را کنار بگذارم. حالا به مرحلهای رسیدم که دیگر نتیجه برایم مهم نیست. آن چیزی که اهمیت دارد مسیری است که طی میکنم.
لذت بردن از مسیر مهم است
سعی میکنم که از لحظه به لحظه فرایند و تلاش کردنم لذت ببرم. اگر فرایند برایم لذت بخش نباشد، متوجه میشوم که نتیجه آن کار هم برایم لذت بخش نخواهد بود. پس اساسا این کار برای به روحیات من تعلق ندارد و من باید مسیرم را عوض کنم. در حال حاضر آنچه برایم اهمیت دارد رضایت قلبی خودم هست. حالا که نظر مردم را از فعالیتها و اهدافم دور کردم، زندگی به طور معجزه آسایی برایم آسانتر شده.
۵. کنار گذاشتن خریدهای ناشی از استرس
و در نهایت پنجمین کار ساده برای داشتن زندگی آرام کنار گذاشتن خریدهای ناشی از استرس است. اگر بخواهم یک اعتراف دیگر هم بکنم، زیادهروی کردن در خرید لباسهای رنگ و وارنگ و فصلی است. خیلی از اوقات چیزهایی را میخرم که مشابه آن را در کمدم دارم. وقتی سطح استرسم بالاست، ناخودآگاه به سمت لباس فروشی جذب میشوم.
فکر میکنم که با خریدن اجناس میتوانم احساس بهتری پیدا کنم. اما این کار نه تنها کمکی نمیکرد که احساس خوبی پیدا کنم، بلکه باعث افزایش نگرانی و ناراحتی هم میشد. چرا که خریدهای غیر ضروری و خارج از برنامه به بودجه ماهیانه من صدمه وارد میکرد. این کار باعث میشد که نقدینگی من به شدت کاهش پیدا کند.
مدیریت اقتصادی
خدا را شکر مدتی است که بعد از خرید هر نوع لباس دوباره با خودم فکر میکنم که آیا به آن نیاز داشتم یا نه؟ این روزها پس از خرید چند روز به خودم فرصت میدهم و تگ لباسها را نگه میدارم و قبل از مهلت تعویض پس دادن، آنها را دست نخورده برمیگردانم. این کار گاهی اوقات از من وقت زیادی میگیرد و راندمان کاری من را پایین میآورد. اما وقتی این کار به من آرامش میدهد ترجیح میدهم آن را انجام دهم.
با تمرین قاعده بازی عوض میشود
حالا قاعده بازی عوض شده است. لحظهای که استرس و نگرانی وجودم را فرا میگیرد کاری را انجام میدهم که مرا خوشحال میکند. البته چون روند پس دادن لباسها کمی طولانیست، خودش باعث شده که حتی در زمان استرس، هوشمندانهتر عمل کنم. البته مدتیست که خرید کردن را بسیار کم کردهام. در ضمن بسیاری از لباسهای اضافیام را هم به خیریهها دادهام.
احساس خوب اهدا کردن
نظافت کردن و اهدا کردن لباسها و اجناسی که اضافه هستند، نه تنها حس خیلی خوبی به من داد، بلکه به یک حس رهایی رسیدم که باعث شد تمام کشوهای خانه را مرتب کنم و از شر اسبابهای اضافی خلاص شوم. این کار به شکل بسیار مناسبی، روحم را صیقل داد و آرامم کرد.
سخن آخر: کنار گذاشتن اهمال کاری یا پشت گوش انداختن
اهمال کاری یا پشت گوش انداختن روندی است که کم و بیش همه ما تجربه کردهایم. همیشه پشت گوش انداختن کارها آسان است چون خودمان را گول می زنیم که فردا یا هفته دیگر هم برای انجام دادن آن زمان داریم. من در این کار سرآمد بودم. اما حقیقت تلخ پشت آن این است که به عقب انداختن کارها فقط زندگی ما را سختتر و پیچیدهتر میکند.
چون باعث میشود کارهای انجام نشده زیادی روی هم تلنبار شود. همیشه وظایف بیش از اندازه است که باعث استرس بیش از حد در ما میشود. در واقعیت آنچه که از انجامش طفره می رویم و به تعویق می اندازیم شاید آنقدرها هم بد نباشد.
فقط کافی است شروع کنیم
فقط شروع کردن، سخت ترین بخش کار است. به محض اینکه شروعش میکنیم متوجه می شویم که مدیریت و به پایان رساندن آن کار، اصلا مشکل نبوده است.
پس بیایید در کنار هم از رویارویی با کارهایی که به نظرمان بزرگ و ترسناک می آیند طفره نرویم و بدون معطلی شروع به انجام آن کنیم. با این کار تا حدود بسیار زیادی از حجم کارها کم میشود و زندگی آرام و سادهتری خواهیم داشت.
سبک زندگی سالم یک شعار نیست
اساسا این روزها بسیار شنیدهایم که برای داشتن یک زندگی خوب و موفق همراه با سلامتی جسمی و روانی، باید سبک زندگی خود را اصلاح کنیم و راهمان را به سمت سبک زندگی سالم متمایل کنیم. این ۵ یا ۶ کار مهم که با هم مرور کردیم شروع داشتن یک ذهن سالم است که مقدمهای است برای داشتن یک سبک زندگی سالم.
ذهن آگاهی کمک کننده است
اگر به دنبال یک زندگی آرام و لذت بخش هستید پیشنهاد میکنم سری بلاگهای ذهن آگاهی من را مطالعه کنید. این سری بلاگها به شما کمک میکنند به اوضاع زندگیتان مسلط شوید و در مسیر سالمتری رو به جلو حرکت کنید. برای شروع این ۳ بلاگ میتوانند شما را با ذهن آگاهی آشنا کنند:
۵ تکنیک ساده ذهن آگاهی که زندگی شما را متحول می کند
۵ تکنیک کاربردی ذهن آگاهی برای کاهش استرس
۵ تکنیک عملی ذهن آگاهی برای بروز احساسات