قبل از اینکه بخوایم شادی واقعی رو تحلیل کنیم، دعوتتون میکنم لحظاتی رو به این یک بیت خیام توجه کنید:
چون عاقبت کار جهان نیستی است / انگار که نیستی چو هستی خوش باش
این یک بیت از خیام نیشابوری به شدت توصیه میکنه که باید در لحظه خوش بود. اینو همه ما میدونیم که خیام به فلسفه خوشی در لحظه معروفه، اما شاید نکتهای که کمتر بهش توجه کردیم این بوده که خیام نیشابوری فیلسوف، ریاضیدان، ستاره شناس و شاعر بوده. کسی که اینچنین زندگی هدفمند و ارزشمندی داشته چطور اینقدر روی شادی و خوشی در لحظه تأکید داشته؟
داستان این بلاگ
سلام دوستان! من فریبا رجبی هستم. به یک بلاگ دیگه از سری بلاگهای سبک زندگی سالم خوش اومدید.
موافقید که این فلسفه به ظاهر متناقض از خیام نیشابوری رو با هم موشکافی کنیم و همزمان این نگرش خیام رو با فلسفه جهان غرب مقایسه کنیم و ببینیم جهان غرب در رابطه با شادی واقعی چه نظری داره؟
تعریف شادی واقعی از کتاب طراحی شادمانی
برای این کار ما به سراغ کتاب طراحی شادمانی اثر پروفسور پاول دولان رفتیم. اگه بخوایم این کتاب رو در دو کلمه خلاصه کنیم باید بگیم این کتاب میگه شادی واقعی ترکیبی از لذت و معناست.
راز سریالهای کمدی و شادی واقعی
مثلا فرض کنید هر روز بشینید پای سریال کمدی و از ته دل بخندید. به محض اینکه سریال تموم بشه احتمالش خیلی زیاده که احساس پوچی سراسر وجودت رو بگیره. مگر اینکه در زندگی معنایی رو دنبال کنی و هر روز در مسیر اهداف و معنای زندگیت قدم برداشته باشی و حالا زمانی رو برای خندیدن و لذت بردن برای خودت در نظر گرفته باشی.
کتاب طراحی شادمانی میگه فعالیتهای روزانهات باید ترکیبی از لذت و معنا باشه. هم لذت ببر و هم هدفمند باش و در راستای معنای زندگیت فعالیت کن.
لذت و معنا برای تو چه شکلی است؟
وقتی درباره لذت و معنا صحبت میکنیم نباید یادمون بره که این دو تا رو هیچ کس نمیتونه برامون معنا کنه. لذت بردن برای کسی ممکنه رفتن به طبیعت باشه، در مقابل ممکنه کس دیگهای در جمع بودن براش لذت بخش باشه.
احساس تنهایی نکنید
از اینکه لذتهاتون برای اطرافیانتون معنا ندارند برآشفته نشید و احساس تنهایی نکنید. همه افراد دنیا از نقاشی کشیدن لذت نمیبرند، یا از فیلم دیدن یا دور هم جمع شدن. لذت شما هرچی که هست از خودتون دریغش نکنید و برای خودتون همیشه فرصتهایی رو فراهم کنید که این لذتها در دسترستون باشند.
مثلا فرض کنید شما نیاز دارید با آدمها رابطه برقرار کنید و ساعتها باهاشون معاشرت کنید. از هر فرصتی استفاده کنید تا این لذت رو برای خودتون فراهم کنید. کاری رو انتخاب کنید که تعامل با آدمها جزو شروط اصلیش باشه. فرصتی رو فراهم کنید که وقت استراحت هم با همکارانتون غذا بخورید و با هم گپ بزنید.
شادی واقعی در انتخاب شغل
وقتی درباره این صحبت میشه که باید شغلی انتخاب کنیم که حتما مورد علاقهمون باشه معمولا به عنوان شغلها فکر میکنیم. در صورتی که فاکتورهایی که یک شغل باید داشته باشه مهمه نه عنوانش.
اهمیتی نداره شما پزشک باشید یا یک فروشنده فرش. اگه شما فردی باشید که دلتون میخواد آدمها رو به آرامش برسونید و از این طریق احساس رضایت درونی میکنید باید بتونید در هر موقعیتی که هستید روی این هدف تمرکز کنید.
داستان یک کارمند فروشگاه فرش
چندی پیش به یک فرش فروشی رفتم و در اونجا با یک فروشنده فرش مواجه شدم که تمام تلاشش رو کرد که من از خریدن فرش احساس رضایت واقعی داشته باشم. اون سعی کرد تموم اطلاعات و دغدغههای مدنظر من رو بپرسه. از اینکه چه سلیقهای دارم تا اینکه مبلمان خونهام چه شکلیه و آیا مستأجرم یا خونه مال خودمه.
من فقط رفته بودم که یک فرش بخرم اما اون با حوصله و انگیزه قدم به قدم تموم نگرانیهای من رو برطرف کرد و با پیشنهاداتی که به من داد من رو مطمئن کرد که بهترین و جذابترین فرشی که مناسب منه خریداری کردم.
کارمند فروشگاه فروشگاه فرش رضایت درونی داشت
رضایت درونی که این فرد داشت برام فوق العاده مهم و جذاب بود. این آقا به من ثابت کرد که مهم نیست چه شغلی داری. وقتی فاکتورهای خوشحالی واقعی خودت رو میشناسی، میتونی هم درآمد بالایی داشته باشی و هم از کارت لذت بی اندازه ببری.
فلسفه خیام درباره شادی واقعی حقیقت دارد
با این دیدگاه میتونیم متوجه بشیم که خیام نیشابوری چطور تونسته تموم این کارها رو با هم انجام بده. نکتهاش فقط همینه. خیام در مسیر لذتهای واقعی زندگیش قدم برمیداشته. هر آدمی استعدادهای درونی فوق العادهای داره که مختص خودشه. بنابراین وقتی در اوج لذت و کامیابی باشی و به قولی به صلح درونی رسیده باشی میتونی در مسیر استعدادهات قدم برداری.
وقتی استعدادهات رو بشناسی شادی واقعی سراغت میاد
آقای فرش فروش میتونست یک روانشناس حاذق باشه اما احتمالا استعدادش در درس خوندن نبوده یا اینکه متوجه شده چقدر به دکوراسیون داخلی علاقهمنده و از طرفی میتونه کاملا با تسلط روی ارتباط برقرار کردن به آدمها کمک کنه خونهشون رو اونطوری که دوست دارند دیزاین کنند. این آقا با هوش و استعدادی که از خودش نشون داده بود پورسانتهای خیلی خوبی میگرفت و متوجه شدیم که درآمد بسیار بالایی هم داره.
لذت ببر و درآمد بالا داشته باش
چیزی که متوجه شدیم این بود که این آقا تنها و تنها داشت از زندگیش لذت میبرد. اما این لذت معنادار هم بود. همون ابتدا به ما گفت تمام هدفش اینه که به ما کمک کنه فرشی رو انتخاب کنیم که هم برامون کاربردیه هم اینکه با مبلمانمون هماهنگ باشه. فرشی که سالها بتونیم از دیدنش احساس رضایت داشته باشیم.
این براش فقط یک شعار نبود بلکه بسیار زیاد برای ما وقت و انرژی گذاشت و کاملا معلوم بود که خودش هم از این زمانی که میگذره کاملا راضی و خوشحاله. در واقع آقای فرش فروش معنای بزرگی برای کارش خلق کرده بود. معنای کمک به دیگران برای داشتن احساس خوب در خونه.
شادی واقعی خلاقیت میاره
باور کردنی نبود که اون تونسته بود تا این حد خلاق باشه و لذت خودش رو که طراحی دکوراسیون داخلی بود با معنایی که کمک به دیگران بود برای اینکه حس خوبی توی خونههاشون داشته باشند رو با کارمند بودن در یک فروشگاه فرش ادغام کرده بود و همزمان هم درآمد بسیار خوبی داشت و هم از زندگیش لذت میبرد و سالهای زیادی از زندگیش رو صرف درس خوندن که احتمالا حوزه مورد علاقهاش نبود، نکرده بود.
بدست آوردن رضایت درونی و شادی واقعی در زندگی
ترکیب همه اینها با هم یعنی بدست آوردن رضایت درونی و شادی واقعی در زندگی. ما اغلب میدونیم از چه چیزهایی لذت میبریم. تفریحاتمون همین حالا هم مشخصاند. چیزی که شاید همیشه ما رو سردرگم میکنه اینه که نمیدونیم چه چیزی در زندگی برامون معنا داره.
معنا برای داشتن شادی واقعی در زندگی
بگذارید برای فهمیدن معنا در زندگی بریم سراغ دکتر ویکتور فرانکل روانپزشک و نویسنده کتاب ” انسان در جستجوی معنا” تا ببینیم چطور باید خیلی ساده معنای زندگیمون رو پیدا کنیم.
دکتر ویکتور فرانکل یک روانپزشک یهودی بود که در زمان جنگ جهانی دوم فقط به جرم یهودی بودنش توسط ارتش نازی آلمان دستگیر شد و به اردوگاه کار اجباری فرستاده شد. دکتر فرانکل چون روانپزشک بود در این مدت مشاهده نسبتا دقیقی روی خودش و افراد زندانی در اردوگاه کار اجباری انجام داد و بعد از اینکه از فاجعه وحشتناک هولوکاست جون سالم به در برد کتابی رو منتشر کرد که تا امروز مبنای علمی و عملی بسیاری از روان شناسان دنیاست.
معنا درمانی رویکرد دکتر فرانکل
رویکردی که برای روان درمانی انسانها در نظر گرفت “معنا درمانی” بود. دکتر فرانکل از مشاهده آدمها در این موقعیت هولناک کتابی منتشر کرد به نام “انسان در جستجوی معنا” و در اون کتاب توضیح داد چطور انسانها میتونند در هر موقعیت وحشتناکی برای خودشون معنایی در زندگی پیدا کنند. دکتر فرانکل توضیح داد این آدمها میتونند حتی در شرایط سخت به زندگی امیدوار باشند و حتی هر چند کم از زندگی لذت ببرند.
پیدا کردن معنای مهم و ارزشمند
خیلی وقتها ما با خودمون میگیم هیچ معنای مهم و ارزشمندی در زندگی نداریم. در واقع شاید چون بهمون گفتن معنای زندگی باید یک هدف مهم و بزرگ باشه باعث شده اتفاقا ما از معنا خالی بشیم چون پیش خودمون فکر کردیم ما توان انجام کارهای بزرگ رو نداریم یا شاید اصلا دلمون اون معناها رو نمیخواد. بنابراین معناهای به ظاهر کوچیک زندگی رو کنار گذاشتیم و به نوعی هیچ معنایی رو در زندگی دنبال نمیکنیم.
زندگی هیچ معنای مشتری نداره
دکتر فرانکل جایی در کتاب انسان در جستجوی معنا نوشته: زندگی هیچ معنای مشترکی نداره. معنای زندگی هر کس منحصر به زمان و مکان خودشه.
دیدین خود ما هم در زمانهای مختلف زندگیمون هدفهای متفاوتی داشتیم. مسئلهای که ۱۰ سال پیش برامون خیلی بزرگ و مهم بوده الان دیگه نیست و الان هدفهای دیگهای رو در زندگی دنبال میکنیم و یا ارزشهامون نسبت به گذشته تغییر کرده؟
شاید براتون سوال پیش بیاد که چرا این اتفاق میفته یا اینکه از خودتون ناامید بشید که چرا دیگه هدفهای مهم و بزرگی ندارید. برای فهمیدن اینکه چرا اینطوریه، بیاین یک مثال جالب رو از همین کتاب انسان در جستجوی معنا با هم مرور کنیم.
زندگی در شرایط سخت و بحرانی چه معنایی داره؟
دکتر فرانکل میگه فکر میکنید آدمهایی که در اردوگاه کار اجباری فقط باید کار میکردند، اون هم کارهای به شدت سنگین که خارج از توانشون بود، غذای به شدت کم و ناچیزی میخوردند، جای درستی برای خوابیدن نداشتند و حتی نظافت شخصی هم نمیتونستند داشته باشند؛ زندگی براشون چه معنایی میتونست داشته باشه؟
امید میتونه به تنهایی معنا خلق کنه
شاید فکر کنید امید به بازگشت. امید به اینکه جنگ تموم بشه و برگردند تا خونوادهشون رو پیدا کنند. دقیقا درسته! اما خیلی از اونها حتی نمیدونستند خونوادهای در کار هست یا نه. همشون میدونستند که بسیاری از آدمها رو همون ابتدای دستگیری زنده زنده توی کورههای آدم سوزی سوزوندند و بسیاری رو هر روز به بهانههای مختلف این بلا رو سرشون میارند. پس امید به اینکه هنوز خونوادهای براشون باقی مونده باشه خیلی خیلی کم و محال به نظر میرسید.
وقتی امید در انسان بمیرد
برای همین خیلی از آدمها که مردن خونوادهشون رو به چشم دیده بودند و یا دیگه امیدی به آینده نداشتند خودشون رو سیم های خاردار دور محوطه که برق بهشون وصل بود میزدند و خودشون رو از شر این زندگی خفت بار خلاص میکردند.
عدهای به زندگی بی تفاوت میشدند و احساسات انسانیشون رو از دست میدادند و به این ایده میرسیدند که خودشون رو به دست زندگی بسپارند و اگه کسی هم کنارشون مرد براشون اهمیتی نداشت به راحتی میتونستند غذا و لباس و کفشش رو صاحب بشن. این آدمها در واقع از زندگی کردن دست میشستند و فقط زنده بودن و زنده موندن رو تمرین میکردند.
وقتی فقط زنده باشیم بدون هیچ معنایی
متأسفانه خیلی از ما هم بدون اینکه حتی در شرایط پیچیدهای مثل اردوگاه کار اجباری نازیها باشیم همین رویه رو به کار میگیریم و به جای اینکه یاد بگیریم که چطور زندگی کنیم فقط زنده موندن رو یاد میگیریم.
اما عدهای هستند که حتی در همون شرایط وحشتناک برای خودشون معنایی پیدا میکردند. معنایی مثل کمک کردن به آدمهای دیگه برای خیلیها لذت بخش بود و براشون رضایت درونی ایجاد میکرد.
برای همین خیلیها شروع کردند به ضعیفترها کمک کردن. اگه بیمار میشدند بهشون رسیدگی میکردند. این آدمها حتی رویا بافی میکردند. در تصوراتشون از بازگشت به زندگی عادی لذت میبردند. سعی میکردند از دیدن زیباییهای زندگی لذت ببرند.
دیدن زیبایی ها همیشه امید بخشه
شاید فکر کنید در چنین شرایطی چه چیزی زیباست؟ شاید برای شما که هر روز طلوع و غروب آفتاب رو می بینید باور کردنی نباشه که در اون شرایط دیدن طلوع آفتاب وقتی که صبح خیلی زود تشنه و گرسنه تو رو برای کار اجباری میبرند چقدر میتونه امیدبخش و زیبا باشه.
وقتی لحظهای از کار دست میکشی و چند دقیقه بیشتر وقت نداری تا استراحت کنی به جای اینکه به زشتیها و مصیبتهای زندگیت توی اون لحظه توجه کنی به دیدن غروب زیبای آفتاب خودت رو مشغول کنی و عمیقا لذت ببری.
معنا میتونه زندگی آدمها رو نجات بده
دکتر فرانکل در کتاب انسان در جستجوی معنا نوشت که انسان میتونه با توجه به زیباییها و پیدا کردن یک معنا برای خودش با توجه به موقعیتی که داره میتونه هم از زندگیش لذت ببره و حتی میتونه خودش رو نجات بده. معنا برای هر آدمی توی موقعیتی که داره تعریف میشه.
بنابراین یادتون باشه زندگی نه تنها هیچ معنای مشترکی نداره بلکه حتی بستگی به این داره که الان توی زندگی توی چه شرایطی هستید. حتی ممکنه وقتی از اون شرایط خارج شدید معنای زندگی براتون تغییر کنه و این کاملا طبیعیه.
برای پیدا کردن شادی واقعی نسخه خودتون رو پیدا کنید
خب حالا اگه بخوایم یک جمع بندی داشته باشیم باید بگم بر اساس گفته کتاب طراحی شادمانی، شادی و خوشحالی واقعی زمانی اتفاق میفته که ترکیبی از لذت و معنا رو در فعالیتهای روزانهمون تجربه کنیم و در لحظه لحظه زندگی احساس خوبی داشته باشیم.
یادتون نره هیچ نسخه کاملی وجود نداره که برای همه کارآمد باشه پس سعی کنید یه نسخه ترکیبی از کار و سرگرمی درست کنید که مخصوص خودتون باشه. معنایی رو دنبال کنید که الان در این زمان و مکانی که هستید براتون ارزشمنده و با فعالیتهای لذت بخش موتورتون رو روشن نگه دارید تا سختیهای مسیر براتون آسونتر بشن.
حرف آخر
اما قبل از اینکه این بلاگ رو ببندیم باید بهتون بگم ماجرای این سری از بلاگها از چه قراره. من حداقل یک دهه از عمرم رو خیلی جدی و حرفهای صرف مطالعه تخصصی در زمینه تغذیه و سلامت خانواده کردم که این شامل سالها تحصیل در دانشگاههای کاناداست. این همه سال تحصیل آکادمیک در واقع برای این بود که این دغدغه همیشه با من بود که چطور میتونم به خانوادهها کمک کنم زندگی از هر جهت سالم و شادی رو برای خودشون بسازن.
بلأخره شد
بلأخره تونستم این رویای همیشگیم رو محقق کنم و به همراه تیمم این سری از بلاگها رو با کلی تحقیق و مطالعه از مطالب به روز دنیا جمع آوری کردیم و نسخه ویدیویی بلاگها رو هم توی یوتیوب منتشر کردیم که ویدیوی یوتیوبم رو هم همین پایین میتونید ببینید و کانال رو سابسکرایب کنید.
منتظر خبرای خوب باشید
قراره خیلی زود کلی خدمات توی وبسایت و کانال داشته باشیم کارهای جذابی که مطمئنم خیلی میتونن بهتون کمک کنن تا زندگی بهتر و خوشمزهتری برای خودتون و خانوادهتون بسازید. زندگی که پر از ارزشهای واقعی و اصیله و میتونه همه ما رو شفا بده!
بلاگهای زیر هم میتونن راهنمای خوبی براتون باشن برای اینکه بتونید یک زندگی آرامش بخش رو شروع کنید:
۳ تکنیک ساده برای تضمین سلامت روان و زندگی آرام
۵ کار ساده برای داشتن یک زندگی آرام